آریساآریسا، تا این لحظه: 12 سال و 12 روز سن داره

خاطرات آریساخانوم

مسافرت شمال

سلام سلام.عدر میخوام خاله جون بابت اینهمه تاخیر واما سفرنلمه............. ما قراربود 5شنبه حرکت کنیم ولی جورنشد وجمعه صب ساعت10 حرکت کردیم.واسه ظهر رسیدیم قم شبشم قراربود بریم خونه خاله ناهید خانومی.خونه خاله ناهید امله و ما میخواستیم بریم نور.اخه ی ویلا تو شهر نور به بابا داده بودن از طرف شرکت.شب رسیدیم خونه خاله فردای همون روز رفتیم محموداباد با خاله اینا خیلی خوش گذشت.یکشنبه صبم رفتیم سمت نور.چون مسافت کم بود زود رسیدیم نفسم.من که بی صبرانه منتظر ملاقات شما با دریام.اخه شما عاشق اب و اب بازیی.البته تو محموداباد دریا رفتیم ولی چون شب بود بیشتر صداشو میشنیدی که شما ی کوچولو ترسیدی خانومیی   ویلا درست روبه روی...
14 شهريور 1392
1